آیلینآیلین، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

هستی من

لالایی

عروسک خوشگل بشین کنار دل من شب شد لالا کن شب شد لالا کن پسر ناز و خوب من نازنین محبوب من شب شد لالا کن شب شد لالا کن عروسک خوشگل بشین کنار دل من شب شد لالا کن شب شد لالا کن پسر ناز و خوب من نازنین محبوب من شب شد لالا کن شب شد لالا کن سر شبی عروسک من تو دل مامان و بابا خودش رو جا می کنه می ره لالا می کنه سر شبی عروسک من تو دل مامان و بابا خودش رو جا می کنه می ره لالا می کنه نه دیگه گریه می کنه نه دیگه دعوا می کنه نه مثل بچه های بد داد و غوغا می کنه  برگرفته از : http://manijanam.niniweblog.com ...
24 اسفند 1390

دانه خوش شانس

سالها پيش، كشاورزي، يك كيسه ي بزرگ بذر را براي فروش به شهر مي برد ناگهان چرخ گاري به يك سنگ بزرگ برخورد كرد و يكي از دانه هاي توي كيسه روي زمين خشك و گرم افتاد.  دانه ترسيد و پيش خودش گفت: من فقط زير خاك در امان هستم. گاوي كه از آنجا عبور مي كرد پايش را روي دانه گذاشت و آن را به داخل خاك فرو برد. دانه گفت: من تشنه هستم، من به كمي آب براي رشد و بزرگ شدن احتياج دارم.  كم كم باران شروع به باريدن كرد. صبح روز بعد دانه يك جوانه كوچولوي سبز درآورد. جوانه تمام روز زير نور خورشيد نشست و قدش بلند و بلندتر شد. روز بعد اولين برگش درآمد. اين برگ كمك كرد تا نور خورشيد بيشتري را بگيرد و بزرگتر شود. يك روز غروب، پرنده اي گرسنه خواست آن را بخ...
23 اسفند 1390

قصه عمونوروز

امروز دخترم میخوام قصه عمو نوروزو برات بنویسم امید دارم که خوشت بیاد نازگل مامان يكي بود, يكي نبود. پير مردي بود به نام عمو نوروز كه هر سال روز اول بهار با كلاه نمدي, زلف و ريش حنا بسته, كمرچين قدك آبي, شال خليل خاني, شلوار قصب و گيوة تخت نازك از كوه راه مي افتاد و عصا به دست مي آمد به سمت دروازة شهر. بيرون از دروازة شهر پيرزني زندگي مي كرد كه دلباختة عمو نوروز بود و روز اول هر بهار, صبح زود پا مي شد, جايش را جمع مي كرد و بعد از خانه تكاني و آب و جاروي حياط, خودش را حسابي تر و تميز مي كرد. به سر و دست و پايش حناي مفصلي مي گذاشت و هفت قلم, از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرك آرايش مي كرد. يل ترمه و تنبان قرمز و شليتة پرچين مي پ...
23 اسفند 1390

بازم بهار میخواد بیاد

بازم بهار میخواد بیاد مهمون خونه ها بشه میخواد یه کاری بکنه لبها به خنده وابشه پروانه ها رو میاره پر بزنن تو باغچه ها صورت گل را ببوسن حرف بزنن با غنچه ها آدمهارو وامیداره خونه تکونی بکنن بلبلارو وامیداره تا نغمه خونی بکنن به ابر میگه بازم ببار به روی هر شهر و دیار بازم شکوفا میکنه گلهارو توی سبزه زار بهار میاد با یک سبد پر از گلای رنگارنگ روی لبات جا میذاره یه خنده ی ناز و قشنگ ...
23 اسفند 1390

اولین چهارشنبه سوری دخملی

امروز اولین چهارشنبه سوری دخملیه امیدوارم بهش خوش بگذره و خاطره خوبی در زندگیش بشه مامان جون قراره بره برای نازگلم عروسک خوشمل بخره آخ جون بازهم عروسک ...
23 اسفند 1390

چهارشنبه سوریت مبارک

عزیزم چهارشنبه سوریت مبارک . بیا در غروب آخرین سه شنبه سال برای گردگیری افکارمان آتشی بیافروزیم کینه ها را بسوزانیم زردی خاطرات بد را به آتشو سرخی عشق را از آتش بگیریم آتش نفرت را در وجودمان خاموش کنیم . …………a$$……………s$ …………f$$$’…………s$$ …………s$$$³´…….,..s$$³ ……….h$$$$³…….s$’…$$³ ………i$$$$$…….s$³….³$ …..$…n$$$$$s…....
23 اسفند 1390

سومین مروارید دخملی

عزیز دلم سومین مرواریدشو هم در اورد مبارکت باشه دخمل کوچولوی مامان، الهی دورت بگردم هوووووووووووووووورررررررررررررررررررررراااااااااااااا   ...
23 اسفند 1390

بدون عنوان

سلام عزیزکم دو سه روز سر مامانی توشرکت خیلی شلوغه و برای عزیزدلم نتونسته شیرینکاریهاشو بنویسه ان شاالله کارمم که تموم شد برای دخملیم خاطراتشو می نویسم بای بای نازگلم ...
22 اسفند 1390

گفتگو با خدا در رویا

در رویاهایم دیدم که با خدا گفت­وگو می­کنم. خدا پرسید: پس تو می­خواهی با من گفت­وگو کنی؟ من در پاسخ گفتم: اگر وقت دارید؟ خدا خندید و گفت: وقت من بی نهایت است. پرسیدم: عجیب­ترین چیز بشر چیست؟ خدا پاسخ داد: کودکی­شان، اینکه آن­ها از کودکی­شان خسته می­شوند و عجله دارند که بزرگ  شوند و بعد دوباره پس از مدت­ها آرزو می­کنند باز کودک شوند ؛ این که آن­ها سلامتی خود را از دست می­دهند تا پول به­دست­آورند و بعد پول­شان را از دست  می­دهند تا سلامتی از دست رفته­شان را باز جویند ؛ این که با اضطراب به آینده می­نگرند و حال خویش را فراموش می­کنند. بنابراین...
21 اسفند 1390

بدون عنوان

روي امواج تيره ، خورشيد را به چنگ بياوريد ! نناليد زندگي دريايي پر طوفاني است كه در هر جايي ممكن است با امواج آن روبرو شد. امواج را بشكافيد و عبور كنيد .
21 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد